فرش رضوی

این وبلاگ جهت آشنایی بهتر شما با فرش تهیه شده تا اطلاعات بهتری برای تهیه فرش داشته باشید وهمچنین با اطلاعات مربوط به تجارت فرش واخبار آن اگاه شوید.

فرش رضوی

این وبلاگ جهت آشنایی بهتر شما با فرش تهیه شده تا اطلاعات بهتری برای تهیه فرش داشته باشید وهمچنین با اطلاعات مربوط به تجارت فرش واخبار آن اگاه شوید.

مدیریت؛ چالش اصلی فرش دستباف کشور

    ضرورت حفظ، گردآوری و ثبت و ضبط دقیق ویژگی های اصیل این کالاهای هنری، در واقع ناظر بر ویژگی هایی است که چون حلقه هایی، سلسله تاریخی فرهنگ و هنر ما را معرفی کرده و تشکیل می دهد. حفظ این حلقه ها مانع از گسست روابط معقول و منطقی زنجیره تلاشهای علمی و فرهنگی ما است و اهمیت آن بسیار فراتر از آن است که بخواهد با ملاک ها و معیارهای اقتصادی و تجاری مقایسه گردد 

 


    فرش دستباف ایران یکی از فعالیت های جدی و فراگیر در عرصه هنر و صنعت است. کمتر نمونه پایدار از جنبه های هنری را می توان سراغ داشت که تا این اندازه و در این سطح در کشور مان نفوذ و گستردگی داشته و جمع قابل ملاحظه ای از جمعیت کشور را با خود همراه کرده باشد. سابقه تاریخی این تلاش ملی علاوه بر شهرهای بزرگ و مراکز اصلی در استانهای کشور، ریشه در روستاهایی دور دارد. بطوری که این آبادی های گاه بسیار کوچک، آوازه ای جهانی به خود گرفته اند. هریس، انجلاس، درخش و دهها روستای کوچک ایران حتی پیش از اینکه در جغرافیای سیاسی کشور به عنوان شهر معرفی شوند، شهرتی جهانی داشته اند که آن را مدیون همین تلاش هنری و تولید و عرضه قالی و انواع دستبافته ها بوده اند. در لیست بلند این آوازه جهانی همچنین به وفور نام ایلات و عشایر مختلف کشور را از ترکمن،افشاری، قشقائی، لر، بختیاری، شاهسون و.. می توان یافت.
    


    چیره گی ناگزیر الزامات زندگی معاصر، که تمامی شئون و شرایط زندگی مردمان را تحت تاثیر خود وادار به تغییر کرده است از یکسو و توسعه ارتباطات و سهولت دسترسی از سوی دیگر، در کنار رفع نیازمندی های انسان امروز از طریق تولید و عرضه گسترده کالاهای ارزان تر، سبک تر، ماندگار تر و تنوع پذیر تر، عملا نیاز دیروز روستا نشینان و عشایر را به تولید محصولاتی که عموما جنبه کاربردی داشته مرتفع نموده است. این امر باعث گردیده تا تولید انواع زیادی از محصولات و صنایع روستایی و عشایری ایران از نمکدان و سفره و خورجین و توبره تا مال بند و تسمه و ریسمان، روندی رو به نابودی بخود گرفته و بدلیل وجود کالاهای جایگزین، عملا مصرف قبلی و اصلی خود را از دست داده و به اشیایی تزئینی و نه کاربردی تبدیل شوند در عین حال که بدلیل انگیزش احساسی نوستالژیک، مورد توجه و درخواست گروه هایی از مردم شهرنشین واقع گردیده و با بازار بسیار محدودی روبرو گردیده اند. 


    اینکه صنایع و حرفه هایی چنین دچار فراموشی و نابودی گردند نه گناه مردمان است و نه راه گریزی برای آن وجود دارد. این اشیاء و لوازم، مولود نیاز انسان بوده اند و همواره نیز با تغییر و تحولاتی که روشهای زندگی انسان را دچار دگرگونی می کرده است متحول شده اند. آنچه این اشیاء را ارزش و هویتی دیگر می بخشد، حضور قابل لمس و اثر گذار انسانهایی است که در تولید این اشیاء و لوازم روح و جانی ویژه در آن دمیده و حیات دیگری را نیز در آن متجلی کرده اند. این اثرگذاری ناشی از تاریخی طولانی و فرهنگی کهن است که به مدد هنر و دریافت های معنوی توانسته است برای اشیائی مصرفی و کاربردی، هویتی خاص ایجاد نموده و آن را محملی برای انتقال احساسات و ادراکات خود از هستی و جهان پیرامونی کند.
    
    مقصود این نیست که بخواهیم در مقابل پیشرفت ها و تحولات ناگزیر زندگی بشری بایستیم و بر تولید و مصرف کالاهایی اصرار بورزیم که امروزه یا کاربرد خود را از دست داده اند و یا کالاهای مناسب جایگزینی، وظایف آن را بر عهده گرفته اند. نه. مقصود این نیست. بلکه غرض شناسایی، گردآوری و حفظ مبانی و ابعاد زیبا شناختی ای است که مبنای ظهور ویژگی های هنری در این اشیاء گردیده است. این امر بسیار فراتر و اساسی تر از نگاه تجاری به بازاری است که می توان با دسترسی به آن فعالیتی اقتصادی را پایه ریزی کرد. این مسئله از ناحیه حفظ میراث و ارزشهای فرهنگ و هنر ملت ماست که ارزشمند و قابل توجه می باشد.
    
    ضرورت حفظ، گردآوری و ثبت و ضبط دقیق ویژگی های اصیل این کالاهای هنری، در واقع ناظر بر ویژگی هایی است که چون حلقه هایی، سلسله تاریخی فرهنگ و هنر ما را معرفی کرده و تشکیل می دهد. حفظ این حلقه ها مانع از گسست روابط معقول و منطقی زنجیره تلاشهای علمی و فرهنگی ما است و اهمیت آن بسیار فراتر از آن است که بخواهد با ملاک ها و معیارهای اقتصادی و تجاری مقایسه گردد.
    
    اگرچه ظرفیت های تجاری و اقتصادی ناشی از فعالیت در برخی از این رشته ها همچون قالیبافی بدلایل مختلف از جمله پایداری کاربرد آن، زمینه های مناسبی را در طول قریب به یکصد سال گذشته، برای توسعه اقتصاد کشور و معیشت مردم ما فراهم نموده است، لیکن توجه افراطی به این بعد، در صورت استمرار، می تواند تلاش تاریخی مردم ما را از عرصه های متعالی و والای هنری تا نازلترین میزان ، به عنوان کالایی بازاری دچار سقوط و افول کند. هستی هنر قالیبافی ما ناشی از ویژگی ها و اختصاصات بومی و ملی است، هر میزان تصرف در این خصوصیات، دور شدن از اصالت ملی و هویت مستقلی است که آن را به تولیدی مشابه سایر تولیدات صنعتی و نیمه صنعتی تبدیل نموده و بطور طبیعی مدعیان و رقیبان رنگارنگی را به عرصه ادعا و عمل می کشاند.
    
    باور و التزام جدی و عملی به حفظ و حراست از اصالت ها و ویژگی های تمامی اقسام هنرهای سنتی و صناعی، که قالیبافی نیز در زمره آن است، علاوه بر ضرورتی اساسی و غیر قابل اغماض، تنها راه بقاء و ماندگاری این هنر ها است. نکته قابل ملاحظه و کلیدی اینکه، اقتصاد محتمل بر این بخش نیز در گرو حفظ همین ارزش ها قابل دستیابی است.
    
    یار مفروش به دنیا که بسی سود نکرد
    آن که یوسف به زر ناسره بفروخته بود

    در غیر این صورت است که موضوعات مخربی چون توجه به سلیقه مشتری، در اولویت قرار گرفته و ضمن بلعیدن بخش بزرگی از اعتبارات به بهانه پژوهش در این امر، با نفی ارزش های اصیل قالیبافی ایران، از مجرای تجارت و بازرگانی بسرعت خود را بر مفاهیم اساسی ای چون فرهنگ و هنر تحمیل کرده و بنیادهای محکمی را که در طول تاریخ و با وسواسی فراوان آفریده شده و حفظ گردیده است را بر سکوی بازار به یغمای سوداگری برده و یوسف حسن و جمال هنر ملی مان در مقابل زر و سیم حاکم بر بازارهای تنوع طلبی، معاوضه هویتی خواهد شد. این در حالی است که امروزه کشورهای مختلف جهان با صرف هزینه های سنگین و اعتبارات فراوان و به مدد بودجه های کلان تحقیقاتی تلاش دارند تا مظاهر تمدنی ملت خویش را از زوایای تاریک تاریخ بیرون کشیده و هویت ملی خود را هرچه روشنتر به ظهور و تجلی درآورند. در چنین شرایطی ما با بی توجهی غیر قابل درکی، در میدان مسابقه ای حاضر شده ایم که شرط اول آن بی اعتنایی به خاستگاه و انگیزه های هنری قالیبافی ایران بوده و سکوی اول قهرمانی! به کسی تعلق خواهد گرفت که بتواند با انباشته کردن بیش از پیش قالی های بی هویت در بازارهای جهانی، مقدار بیشتری از این فقر بافته ها را با انواع حیله ها، در کنار پیش پا افتاده ترین و معمولی ترین کفپوشها به خانه های مردم ببرد. برنده این مسابقه بطور طبیعی صاحبان اصلی این هنر نخواهند بود چرا که رقابت نه در هنرمندی و خیال انگیزی و خلاقیت در طرح و رنگ، بلکه صرفا در زمینه تولید کالایی است که ظاهری مشابه با قالی ایرانی داشته و تولید آن با استفاده از کار کارگرانی است که از سر فقر و بی پناهی و بعضا در ازای یک وعده غذا آن را به دار می کشند!
    
    آنچه اما در این میان به عنوان مهمترین نیاز برای حفظ و توسعه ارزشهای هنری و اصیل خودنمایی می کند، ضرورت مدیریتی کارآمد و مبتنی بر برنامه است. تنزل بخشیدن به مرتبه مدیریت در این بخش به موضوعات دست چندم اقدام نسنجیده ای است که ریشه در عدم تعریف اساسی از این هنر صنعت ملی دارد. نبود تعریف جامعی از انتظارات معقول و آینده نگرانه به این بخش مسئله مهمی است که مادام که پاسخ صحیحی برای آن در دستگاه مدیریت و برنامه ریزی کشور یافته نشود، هر اقدامی با هر میزان اعتبار و صرف هزینه های مادی و معنوی محکوم به شکست و عدم توفیق خواهد بود.
    

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد